بایگانی دسته‌ی: تجربه‌نگاری

چک‌لیست روزانه

رئیس گفت: «کشفی، دیگه کلن بیخیال شدی؟» یکهو آب سرد ریختند روی سرم. از شنیدن [...]

2 دیدگاه

بده بستون

پوشه‌ی زرد را می‌دهد دستم. می‌گوید: «قرارداد خرید رو از حمل و نصب جدا کن».پیشانی‌ام [...]

کپی برابر اصل

جوان دیلاقِ بی‌رنگ و رویی وارد واحد شد. «آقای راد؟» – خودشه یک برگه داد [...]

بذار معطل بشه

آقای جوادی سلام بلندی توی واحد کرد و نزدیک میز من شد. یک پاکت آچار [...]

2 دیدگاه

هُل دادن یک حقوق‌خوانده به میدان

«خانم کشفی، میری طبقه پنجم؟ خانم وحیدی کارِت داره» به رئیس نگاه کردم. برگشت سمت [...]